بارسلونا سیاسی ترین تیم فوتبال دنیا


«چیزی بیش از یک باشگاه»،این شعار رسمی باشگاه بارسلوناست.باشگاهی که در تاریخ صدو هفت ساله خودبارها نقشی متفاوت تر از یک باشگاه ورزشی را بازی کرد.چه در زمان حکومت دیکتاتوری ژنرال فرانکو که مردم جدایی طلب ایالت کاتالونیا با وجود قانون سفت و سخت برای ممنوعیت از زبان کاتالونیایی،در استادیوم نیو کمپ شعارهای کاتالونیایی را فریاد می زدند،چه پس از دوره دیکتاتوری فرانکوکه باز هم لوگوی باشگاه به پرچم رسمی جدایی طلبان تغییر کرد.

بارسلونا سیاسی ترین باشگاه دنیا است.این تیم همیشه نماد اپوزسیون حکومت اسپانیا بوده و هنوز هم این نقش را دارد.هر چند که دیگر «ساپاترو»،نخست وزیر اسپانیا خودش یکی از هواداران بارسلوناست.شاید به خاطر همین شد که آنها یکی از پرطرفدارترین تیمهای دنیا هم به حساب می آیند.تا ماه گذشته بارسلونا 151127 نفر عضو رسمی داشت که این رقم60 هزار نفر بیش تر ازظرفیت استادیوم اختصاصی تیم است.البته به طور متوسط هر هفته 200 نفر به اعضای رسمی بارسلونا اضافه می شوندکه بیشترینشان نوزادانی هستند که در ایالت کاتالونیا به دنیا آمده اند.در دنیا هم حدود 1800 کانون رسمیفعالیت می کنند که هر یک از آنها هم بالای هزار نفر عضو دارند.

پیراهنی که بازیکنان بارسلونا در زمین می پوشند،بخشی از پرچم ایالت کاتالونیاست.برای همین در صدو هفت سالی که تیم با این پیراهن به زمین رفته،هیچ تبلیغی روی پیراهن نقش نبسته.تنها یک بار در سال 2005 لوگوی شبکه تلویزیونی «TV3»روی بازوی چپ آنها کار شده بود و امسال هم که برای اولین بار روی پیراهن آنها لوگویی غیر از نماد باشگاه و نماد ایالت وجود دارد.بارسلونا در یک قرارداد پنج ساله با یونیسف تعهد داده که برای پنج سال لوگوی آنها را روی پیراهنش چاپ کند و در ازای آن،سالی دو میلیون دلار هم به یونیسف کمک کند.با این حساب همه می فهمند که این کار هم حکم کمک به یو نیسف را دارد تا وسیله ای برای درآمد زایی.

ای ايران

مشکل رضا خان «دیس متری» بود!دیس متری یعنی اختلالی در مخچه که نتوانی فاصله اشیاء را درست تخمین بزنی و مثلا موقع بالارفتن از پله ها به جای آنکه پایت را به اندازه یک پله بالا ببری،به اندازه نصف پله ،یا دو پله قدم برداریو سکندری بخوری و با سر بیایی پایین.البته نه اینکه مخچه رضا خان ایراد پیدا کرده باشد،او به نوعی «دیس متری سیاسی» دچار بود.کشور گشایی های هیتلر این توهم را در ذهن رضاخان ایجاد کرد که به زودی آلمان یکه تاز دنیا خواهد شد.او تحت تاثیر سخنرانیهای غرای هیتلردر باب برتری نژاد آریایی قرار گرفت.در یک روز زمستانی سال 1313(1935 میلادی) تعدادی اوراق هم شکل با نشان شیر و شمشیر،از «دفتر دولت فخیمه ایران»به سفرای کشور های خارجی در کشور ارسال شد،که از این پس در مکاتبات خارجی به جای واژهپرشیا از واژه ایران استفاده شود.فلسفه رضاخان این بود که کلمه «ایران»ریشه آن،«آریایی»را در ذهن زنده می کند،و مردم جهان با شنیدن آن بلافاصله متوجه برادری دیرینه ایرانی ها با هموطنان هیتلر خواهند شد!

اما از آنجا که رضاخان از فاش کردن افکارش در مقابل ارباب های انگایسی ابا داشت،تصمیم او از طرف دولت اینطوری توجیه شد:«واژه پرشیا به منطقه محدودی از خاک ایران(استان فارس) دلالت دارد نه کل ایران.»بی توجه به اینکه این نام ریشه در تاریخ ایران دارد.یونانیان در دوره هخامنشیان،کشور ما را Persis (بر گرفته از محل سکونت پادشاهان این سلسله) نامیدند.واژه یونانی Persis هم بعدها در زبان لاتین تغییرات کوچکی کرد و Persia نامیده شد.و طبیعی است که بچه های غربی ها در کتاب های تاریخشان با کشور و تمدن پرشا آشنا می شدند.

از طرفی،از بد حادثه،این تغییر نام مصادف بود با تجزیه دولت عثمانی،و به این ترتیب عده زیادی ایران را یکی از کشور های جدید فرض کردند،بدون هیچ رابطه ای با 25 قرن تمدن و تاریخ پرشیا.

باید مرض رضا شاه شدیدتر می شدو اطبای بریتانیا یی آب و هوای جزیره موریس را برایش تجویز می کردند و یک 25 سالی می گذشت تا چهار نفر آدم کتاب خوانده مثل علی اکبر سیاسی،عیسی صدیق،علی دشتی و دیگرانشورا تشکیل بدهند و مراتب تاسف خود را از این«اقدام عجولانه ملوکانه»اعلام کنند،و خواستار استفاده مجدد پرشیا شودند!

متاسفانه حالا در دنیا،جز برای چند نفر لغت شناس ،واژه ایران عزیز ما،نه تنها یاد آور نژاد آریایی نیسن بلکه به دلیل شباهت زیادش با ایراک (عراق)خیلی وقت ها با این واحد نوپای عربی اشتباه گرفته می شود.طوری که وقتی ایرانی ها برای اعتراض به تغییر نام «پرشین گلف»(خلیج فارس) بیانیه اینترنتی امضا کردند و به «نشنال جیو گرافی »نامه می نویسند،چند وبلاگ نویس غربی می نویسند«پرشیا»که یک تمدن باستانی بوده که سال هاست از میان رفته:ایرانی ها چرا سنگش را به سینه می زنند.

خزان عشق


استاد سید جواد بدیع زاده در سال ۱۲۸۰ خورشیدى در خانواده اى اهل منبر در تهران زاده شد. پدرش «بدیع المتکلمین» ، از واعظان معروف دوره مشروطیت بود. بدیع المتکلمین که به «سیدانارى» شهرت داشت، فرزند را نیز غالباً به مجالس وعظ و روضه خوانى خود مى برد تا با شیوه آوازخوانى مذهبى آشنا شود. «جواد» ، موسیقى ردیف سنتى وگوشه هاى بیشمار آن را از پدر و نیز از دائى خود که او نیز از واعظان خوش صداى زمان بود، فرا گرفت. شاید پدر در این اندیشه بود که از پسر جانشینى براى خود بسازد. ولى فرزند بعدها راه دیگرى را برگزید.بدیع زاده در سال ۱۳۰۴ که کمپانى صفحه پرکنى «هیز مسترزویس» شعبه خود را در تهران گشود، به عنوان نخستین خواننده مرد، دو قطعه آواز و سه تصنیف از ساخته هاى خود را به ضبط درآورده است. از آن پس تا سال ۱۳۱۴ بدیع زاده ۲۴ تصنیف ساخته که همه روى صفحه ضبط شده است. او در سال هاى بعد در سفرهائى به حلب و بیروت و برلین و شبه قاره هند، بر شمار ضبط آهنگ هاى خود افزوده است.از میان آفریده هاى معروف او مى توان از سرود «ایران، کشور داریوش» و ترانه هاى جلوه گل، داد دل، دل افسرده، هدیه خاک، گل پرپر و «خزان عشق» یاد کرد «خزان عشق» که تا زمان ما جاذبه خود را حفظ کرده در سال ۱۳۱۳ در پیوند با متنى عاشقانه از «رهى معیرى» ساخته شده است.-جواد بدیع زاده، سرانجام در دى ماه سال ،۱۳۵۸ در سن هفتاد و هشت سالگى، بر اثر دومین سکته مغزى، در تهران چشم از جهان فرو پوشید.

شد خزان گلشن آشنایی

بازم آتش به جان زد جدایی

عمر من ای گل طی شد بهر تو

وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی

با تو وفا کردم تا به تنم جان بود

عشق و وفا داری با تو چه دآرد سو

آفت خرمن مهر و وفایی

نو گل گلشن جور و جفای

یوز دل سنگت آه

دلم از غم خونین است

روش بختم اين است

از جام غم مستم

دشمن می پرستم

تا هستم

تو و مست از می به چمن

چون گل خندان از مستی وگریه من

با دگران در گلشن نوشی مي

من ز فراغت ناله کنم تا کی

تو و نی چون ناله کشیدن ها

من و چون گل جامه دریدن ها

ز رقیبان خواری دیدن ها

دلم از غم خون کردی

چه بگویم چون کردی

دردم افزون کردی

برو ای از مهر و وفا عاری

برو ای عاری ز وفاداری

بشکستی چون زلفت عهد مرا

دریغ و درد از عمرم

که در وفایت شد طی

ستم به یاران تا چند

جفا به عاشق تا کی

نمی کنی ای گل یک دم يادم

که همچو اشک از چشمت افتادم

تا کی بي تو بود

از غم خون دل من

آه از دل تو

گر چه ز محنت خوارم کرد

یبا غم و حسرت یارم کردی

عشق تو دارم باز

بکن ای گل با من هر چه تواني ناز

هر چه تواني ناز

کز عشقت می سوزم
دریافت کامل ترانه خزان عشق(حجم 5.82 MB )

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes